هادی
«.... پیش از سی وخورده ای شهید دادیم. مادر یکی شان قبل از اینکه بیایم اینجا به من گفت؛ که مدیون هستی اگر نگویی که من بچه ام را گذاشته ام برای اینکه حتی وقتی که آمدند همین صدا وسیمای شما را اشغال بکنند، ساعت دو نصف شب آمدی بچه من را با کفش کتانی از درخانه برداشتی آوردی برای اینکه اینها اینجا گارد حفاظتی تشکیل بدهند.
گفت: نمی بخشمتان اگرکه سرسوزنی به همه ی آنچه که به ماسفارش شده و وامدار تفکرآقاروح اله و زیر چتر این ولی فقیه است، کوتاه بیاییدو اگر بخواهد خدشه ای به این وارد بشود ماشما را نمی بخشیم...»این کلام صریح حاج سعیدقاسمی در برنامه ی زنده ی «دیروز، امروز، فردا» حکایت از یکی از مهمترین ابعاد مغفول مانده حوادث پس از انتخابات داشت. مسئله ای که به یکی از دلایل مختلف قابل حدس وحتی نامعلوم هنوز نیز در پرده های فراوان ابهام قرار دارد. چیزی که در وبلاگستان فارسی از آن با عنوان معنی داری یاد می شود: (خشونت سانسور شده).عنوانی که یکی دیگر از بلاگرها ثمرات آن را اینگونه می گوید: «اینجا کسی شهید شده است. کسی کتک خورده است. کسی بدنش از ضربه های چوب وچماغ کوفته شده است و دیگری بدنش را با چاقو سوراخ سوراخ کرده اند. اما نباید گریه کنی، نبایددردت را بگویی، در رسانه ها انکار می شوی،هیچ کس هم اجازه ندارد تسلیت بگوید؛ انگارهیچ اتفاقی نیافتاده ولی خانه ای سوخته، اتومبیلی آتش گرفته ودل هایی پر پر... نه تلویزیون نگاه کردم و نه از کسی شنیده ام، من خودم دیدم.درد این است که حتی برای شناسایی شان هم بایدخودمان واردعمل شویم و با وبلاگ زدن شهدائمان را پیدا کنیم ومعرفی کنیم و اگرنه هیچ کجای دیگر درد این شهدا را ندارد. شهید از این مظلوم تر هم می شود؟ لااقل بیایید برای شادی روحشان فاتحه بخوانید، کمتری کاری که برای آن شهدای مظلوم بر می آید...» در این میان تنها نام چند تن دردست است که اکنون دیگر گمنام نیستند و به امید روزی که دیگر نام شهیدان به بهانه مصلحت سانسور نشود.
بسیجی شهیدغلام حسین کبیری، شهادت25/3/88، محل شهادت سعادت آباد(مبارزه با اغتشاش گران)محمدجوادصادقی فرمانده پایگاه بسیج حجتیه نحوه شهادت این مدافع 17ساله انقلاب را اینگونه توضیح می دهد:ساعت 12شب 25خرداد88 با اعلام اغتشاش و نا امنی در محدوده سعادت آباد به همراه فرمانده گردان عاشورا و دیگر نیروها به آن منطقه اعزام شدیم، درحالی شهیدو4 نفر دیگر ازهمراهانش در قالب گروهی کنارخیابان سازماندهی شده بودند، منافقین کوردل ومعاندین اسلام و انقلاب در قالب پرایدی مشکی رنگ فاقدپلاک با سرعت به سمت این عزیزان آمده وپس از آن از محل متواری می شود که پلیس امنیت همین روش ترور را از پراید مشکی رنگ در دیگر نقاط شهر تایید کرده است. شهیدکبیری پس از جراحت از ناحیه شکم و دوپا دچار خونریزی داخلی و بیهوشی شده و حوالی سحر روز 26خرداد در بیمارستان شهید مدرس به لقاءاله شتافت. مادر شهید نیز چنین از شهیدش یاد می کند: " ابرقدرتها بدانندکه پشتیبان نظام و رهبری هستیم و آن شب اگر می دانستم فرزندم به کجا می رود من هم پا به پای او برای دفاع از اسلام می رفتم.
اما یاغی گریهای پرچمداران استکبار و اغتشاشگران راهپیمایی سکوت از ثمرات جانسوزتری نظیر سوختن و مورد تیراندازی واقع شدن مادر و دختربچه اش که در مهد کودکی پناه برده بودند و فاجعه روز عاشورا حکایت می کند که همچنان از همه سو مورد سانسور قرار می گیرد و هنوز مشخص نیست که پاخ خانواده های داغدار را چه کسی خواهد داد.